صدرا جون صدرا جون، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره
کیانا جونکیانا جون، تا این لحظه: 19 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

آبی آسمان من..فرزندانم

مامان یه مامان شاغل و عاشق بچه ها

چقــــــــــدر زود دیر میشود....

سلام.چند دقیقه قبل با دیدن کامنت دوست خوبم متوجه شدم مرتضی پاشایی خواننده ی محبوب کشورمون بعد از جدال یکساله با بیماری سرطان دار فانی رو بدرود گفت.مرگ این هنرمند توانا رو به همه ی دوستداران موسیقی و هنر تسلیت میگم.و امانکته و تلنگری که این وسط وجود داره اینه که:چقدر زود دیر میشود.کاش قدر تک تک لحظات با هم بودنمون رو بدونیم و در گذر از سختیها و مشکلات زندگی یاور حقیقی یکدیگر باشیم.روحش شاد و یادش گرامی. ...
23 آبان 1393

صدرا و تکالیفش و....

سلام به دوستان گل و کم پیدای خودم و سلام به عزیزای دلم کیانا و صدرا بله این روزها دوستای من یا مسافرت تشریف دارن یا سرشون شلوغه و مثل صدرا جان تکلیف دارن یا یهو تصمیم گرفتن ننویسن و یا حوصله ی آپ کردن ندارن و اینجاست که منم تنها موندم و کم بازدید شدم و نظرم اصلا ندارم و خلاصه خودمم و خودم اما دیدیم اینجوری نمیشه و بهتره یه پست بذاریم تا دوستان وقتی حوصله دار شدن یه پست جدید باشه که بخونن و باز دیدیم یکی از بهترین پستهای فعلی میتونه تکالیف صدرایی باشه که بچم با تلاش فراوان و زیر نظر بزرگتر خونمون یعنی  کیانایی با دقت انجامشون میده بله تا به حال 6 کاربرگ توسط جناب صدرا حل شده که البته  حل4 کاربرگ اولیه که با هم به پسری داده شده بود ...
22 آبان 1393

برای مریم جون....

و اما مریم عزیزم خواهرزاده ی خوب و مهربانم،تویی که همانند نامت پاک و معصوم و بی آلایشی..از صمیم قلبم تولدت را در بیستمین روز از آبانماه تبریک میگویم و بهترینها را برایت در امروز و فرداها آرزومندم.خوب من،با اینکه چندین بهار از سالروز آمدنت به این دنیا گذشته اما هنوز خاطره ی تولدت را به یاد دارم و احساسی که از آمدنت در وجودمان برانگیخته شد برایم زنده و پویاست.مهربانم امید که همواره سلامت و شاداب باشی و در پناه حق موفق و پیروز.بار دیگر با تقدیم هزاران گل یاسمن و میخک به تو خواهرزاده ی عزیزم،می گویم...تولدت مبارک. برای میلاد تو...... ...
20 آبان 1393

برای امیرعلی جون...

سلام و صبح زیباتون بخیر و سلامتی دو سال پیش در همچین روزی خواهرزده ی کوچولومون امیرعلی جون پا به این دنیا گذاشت من امیر علی رو هم مثل بقیه نوه ها دوست دارم اما خندش یه چیز دیگه ست شیرین کوچولوی آبجی وقتی میخنده با همه ی وجودشه.امیرعلی جونم ایشا.....سالهای سال با سلامتی و شادی زندگی کنی و خداوند بزرگ و بلندمرتبه از چشم بد حفظت کنه تولدت مبارک پسر کوچولوی ما امیر علی فقط دوست داره با چادر نماز بخونه تازه اگه بخواد بره دم در هم چادر میپوشه پشت صحنه ی خونمونو نبینید دیگه به هم ریخته ست امیر علی جونم تولدت مبـــــــــــــــــــــــــــــــــارک اینم کیک تولدت خاله جونی دوستان گلم اگه خواستین پست ...
16 آبان 1393

برای مامان و بابا ها

دوستان عزیزم سلام.این مطلبی که میخوام براتون بذارم جزو اولین پستهای وبلاگم بوده و فکر کنم هیشکی نخوندش حالا دوباره ویرایشش میکنم تا مجبور بشین بخونیدش راستش مخصوصا واسه دوست جونیهایی که هنوز نی نی تو راهی دارن یا نی نی هاشون کوچولوین خیلی خوبه دیگه بقیه ی مطلبو دست نمیزنم و همون جوری که بوده میذارم براتون والدین عزیز سلام.چند سال پیش مهد کودکی که دخترم می رفت،برگه ای رو به والدین داد.من هنوزاین برگه رو نگه داشتم.امروز می خوام نکات نوشته شده ی اونو براتون بنویسم.واقعاً مطالب آموزنده وقشنگیه.امیدوارم عامل به این نکات باشیم. کودکان آن گونه زندگی می کنند که آموخته اند. اگر کودکی با انتقاد زندگی کند:می آموزد که محکوم کند. ...
15 آبان 1393

همه چی....در هم...

سلام به دوستان گل گلابی امید که در این هوای سرد دلهاتون گرم و بهاری باشه.یه سلام یخزده ولی گرم به دخمل و پسر نازم کیانایی و صدرایی دخملم که طبق معمول مشغول کارتون دیدنه و پسریمم که بازم طبق معمول مشغول خواب  ناز بله ما هم که تازه از مدرسه اومدیم و سرمونم درد میکنه و پاهامونم یخ زده و دستامونم بی حس از این سرمای غیر عادی پاییزی.خب فکر کنم کامل متوجه حال و هوای فعلی خونمون شدید!!!نه؟؟؟ خلاصه با همه ی این شرایط دلم خواست آپ کنم و با شما دوستان گلم که البته خیلی کمین ولی خیلی ارزشمند صحبتی داشته باشم بـــــــله پسری همچنان در حال رفتن به مهده و هر روز از اینکه بچه های لوس به قول ایشون البته خاله سعیده رو اذیت میکنن ناراحته و میگه همه بچه ه...
14 آبان 1393

ستاره آی ستاره....

سلام.شعری که صدرا از مهد یا د گرفته و این روزها میخونه... دویدم و دویدم...به کربلا رسیدم کنار نهر آبی،لبهای تشنه دیدم یه باغبون خسته با یک دل شکسته کنار آب،تشنه زانو زده نشسته کوچولوی شش ماهه که پاک و بی گناهه اگه طاقت بیاره،عمو جونش تو راهه آهای آهای ستاره،یه دختر سه ساله خواب باباشو دیده،اشک میریزه میناله امام مظلوم من،کاشکی کنارت بودم وقتی که تنها موندی رفیق و یارت بودم.... زمستان در پاییز شهر ما..... ...
13 آبان 1393

حق نگاهبانتان....

سلام به همه ی دوستان خوب و مهربونم.و سلام به کیانا جون و صدرا جون.امیدوارم عزاداریهای شما دوستان عزیز مقبول درگاه الهی قرار بگیره و همواره سلامتی روشنگر شمع وجودتون باشه.راستش مطلب خاصی برای نوشتن به نظرم نمیرسه.یعنی مطلب که زیاده ولی در حال حاضر موضوع خاصی مد نظرم نیست و فقط میخوام با شما خوبان و بچه های گلم کمی حرف بزنم و برم. از خداشناسی پسری براتون گفته بودم...امروزم یه دفعه میگه:مامان چرا نخودای چشم تو(مردمک)با مال من فرق داره؟؟؟میگم پسرم همه ی آدمها که مثل هم نیستن.خدا هر آدمیو یه جور درست کرده...بعد از چند دقیقه برگشته میگه:خدا چه جوری ما رو درست کرده که من همینو نمیفهمم؟؟؟منم شروع کردم و گفتم:پسرم!خدا ما رو وقتی نی نی هستیم میذاره ت...
11 آبان 1393

و هر کجا که باشید خدا با شماست....

سلام به همه ی دوستان مهربونم و کیانایی جون و صدرای گلم.رسیدن ایام محرمو حضورتون تسلیت میگم.امید که بتونیم عامل به دستورات اولیای الهی باشیم.و اما از تقریبا دوماه پیش سوالات خداشناسی پسری به صورت پیشرفته شروع شد و هنوز هم ادامه داره و واقعا خیلی اوقات جوابهای ما قانعش نمیکنه و خودمونم میمونیم چی به پسری بگیم و بیشتر از قدرتمندی و مهربونی خدا براش حرف میزنم.حالا هم که مهد میره بیشتر وارد مبحث خدا شناسی شده و دیروز که از مهد اومده میگه و هر کجا که باشید خدا با شماست .و این اولین جمله ی کاملیه که پسری برای ما گفته و روی اون تاکید داره.اونروزم به هستی جون میگه:هستی تو میدونی همه ی ما رو خدا آورده؟؟؟هستی:بله که میدونستم.و این گفتگوها ادامه پید...
4 آبان 1393
1